دویست و پنجاه و شش

ساخت وبلاگ

امکانات وب

در طول پرواز بچه خواهرم داشت گریه میکرد. کلافه شدیم. دیگه روسری سرم نبود، خواهرم گفت روسریت افتاده، منم که بچه بغل کرده بودم، عصبانی، گفتم به جهنم الان میکنمش میندازم رو زمین رو لگدش میکنم... دلم میخواست پاره پارش کنم...

 

به مامانم میگم اون استادی که خرمشهر رفتم پیشش خیلی ماهه خیلی آدم خوب و مهربونیه. اولین حرفی که مامانم زد این بود، چند سالشه؟؟؟! 

اصن با این سؤال نابودم کرد... من کجام و اون کجا؟!!!

توی دانشگاه همیشه بهم اهمیت داده شده، شخصیت داده شده. اما توی خونه هیچ کس قبولم نداره، وقتی میگم فلان استاد اینو گفته دربارم فک میکنن دارم لاف میزنم. با اینکه همیشه وضعیت درسی مناسبی داشتم... برای اینکه بخوام به دکترا فکر کنم نیاز به حمایت خونواده دارم... رفتاراشون خیلی روم تأثیر میذاره... سریع اعتماد بنفسم گرفته میشه با حرفا و کاراشون.

هنوز نرسیده خونه، لِه شدنم آغاز شده...

 

تمام حرف های نگفته ام...
ما را در سایت تمام حرف های نگفته ام دنبال می کنید

برچسب : دویست و پنجاه فیلم برتر,دویست و پنجاه هزار ریال,دویست و پنجاه میلیون ریال, نویسنده : ikhodaya-bebine بازدید : 192 تاريخ : شنبه 13 آذر 1395 ساعت: 22:05