1023

ساخت وبلاگ

امکانات وب

چند وقتی بود منتظر یک جمعه موعود بودم... جمعه‌ای که هیچ‌وقت نمیتونستم تصورش کنم...

که یکی دوبار تا مرز اتفاق افتادن پیش رفت، اما کنسل شد...

بالاخره اتفاق افتاد...

خیلی خوش گذشت... خیییییلی...

باورم نمیشه... انگار خواب بود... تا ساعت ده و نیم اونجا بودیم... چهار نفر بودیم...

الان که اومدم خونه فک میکنم واقعی نبوده... تا حالا این احساسو تجربه کردید؟؟ که یه اتفاقی بیفته و خیلی شاد باشید، بعد از گذشت چند ساعت، احساس کنید واقعی نبوده؟؟

من الان همونم...

باورم نمیشه!!!

امیدوارم بیشتر و بیشتر و بهتر و بهتر و عمیق تر و عمیق تر بشه...

خدایا شکرت...

خیلی وقت بود از ته دل نگفته بودم شکر...

خیلی چسبید امشب بهم...

تمام حرف های نگفته ام...
ما را در سایت تمام حرف های نگفته ام دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ikhodaya-bebine بازدید : 164 تاريخ : يکشنبه 24 بهمن 1400 ساعت: 21:02